سعیدسعید، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه سن داره

سعید عشق مامان و باباش

ممنون بابا رضا و مامان بزرگ

پسرم تو این هیجده روزی که دنیا اومدی مامان بزرگ(مامان من) دوازده روز اینجا بود خیلی برای همه ما زحمت کشید بعد که رفت خونشون بابایی جای مامان بزرگ رو گرفت عسلم -بابا رضا عاشقته و خیلی به مامان کمک میکنه تو کارها به مامان کمک میکنه - کارهای مربوط به تو رو انجام میده و بعضی وقتها خیلی خسته میشه خدا رو شکر به خاطر این بابایی که تو داری و همسری من -از خدا میخواییم همیشه سلامت نگهش داره این هندونه تقدیم به بابا رضا چون خیلی دوست داره از طرف سعید و مامان سعید ...
20 تير 1391

سعیدم برنده شد

سلام عشقم -پسر نازم تو مسابقه اتاق من نی نی وبلاگ شرکت کرده بودی و هشتم شدی مبارکه عزیزم     ...
20 تير 1391

خوش اومدی

پسر نازم جمعه دوم تیر 1391 ساعت 9:30 صبح در بیمارستان پیامبران دنیا اومد با وزن 3کیلو 300 و قد 50 ...
5 تير 1391

فقط یه روزه دیگه

سلام پسرم -عزیزم  تا کمتر از بیست ساعت دیگه خانوادمون 3 نفره میشه امروز آخرین روزیه که من و بابا رضا دو تایی هستیم نمیدونم چه حسیه وقتی به فردا فکر میکنم ولی اینو میدونم خیلی من و بابا خوشحالیم خیلی از دوستاو آشناها تماس گرفتن و یا پیام دادن و اسه فردا و خوشحالن از خدا میخوام سالم و سلامت بیای و بغلت کنم و من و بابا رضا پدر و مادر خوبی برای تو باشیم  از بابا رضا که مطمئنم بهترین بابای دنیا میشه منم سعی میکنم مثل بابا رضا باشم ...
1 تير 1391

آخرین جمعه

سلام پسرم دیروز مامان بزرگ و خاله سحر اومدن خونمون و کلی خونرو تمیز کردن و یه سری وسیله آوردن و امروز رفتن -عزیزم امروز آخرین جمعه ای هست که من و بابا رضا دونفریم به امید خدا جمعه آینده خانواده ما سه نفره میشه   ...
26 خرداد 1391

16 روز تا اومدنت مونده

      سلام عزیزم  شانزده روز مونده تا گل پسر بیاد بغل مامانیش دلم میخواد زود بگذره مامان خیلی سنگین شده بابایی هم هر روز میگه کی میشه این روزها تموم شه پسرمون پیشمون باشه دلمون تنگ شده برات ...
25 خرداد 1391

بابا رضای مهربون

      سلام پسر گلم این روزا خیلی شیطون شدی همش پیچ و تاب میخوری داری بزرگ میشی جات کوچولو شده 13 روز دیگه هم صبر کنی میای پیش مامان و بابا عزیزم این روزها بابا رضا خیلی به مامان کمک میکنه نه اینکه قبلا این کارو نمیکرد ولی الان دیگه نمیزاره من دست به سیاه و سفید بزنم بابایی خیلی مهربونه و صبور بیای خودت میبینی بیا از خدا بخوایم تن بابا رضا رو همیشه سالم و سلامت نگه داره و سایش همیشه روی سر ما باشه بابایی خیلی خیلی دوستت داریم ...
25 خرداد 1391