سعیدم
صحبت با پسرم
عکسهای جدید از گل پسرم
فدای پسرم
پسر و دکتر
دیرزو با بابایی و صد البته سعید جونی رفتیم چکاپ ماهیانه هزار ماشالله پسرم نرمال نرمال بود وزن و قدش عالی واسه آقای دکتر هم حسابی خندید و صداهای جور وا جور در میاورد و سه شنبه که موقع واکسنه عشق منه آقای دکتر گفت دو هفته بعد لعاب برنج بهت بدم گل پسرم و رسما غذا خوردن شروع میشه این چند روز هم رفتمی خونه مامان و بابا (مامانی) و بعدش مامان و بابا (بابایی) حسابی دل همشونو آب کردی با اخلاق خوب و خوش روییت فقط براشون میخندیدی عزیزم ...
نویسنده :
ثریا
22:05
عزیزم دلم
اولین حمام با مامان
عزیز دلم دو روز پیش من و تو برای اولین ماه تو این سه ماه رفتیم حمام خدا رو شکر مثل همیشه خوش رو بودی و از آب بازی لذت بردی و پاهاتو تکون میدادی جدیدا حموم که میری خیلی شیطنت میکنی مامان فدات شه خدا رو شکر مشکلی پیش نیومد و تجربه شیرینی بود دو تا ازعکسهاتو که بعد از حمام ازت گرفتم میزارم ...
نویسنده :
ثریا
0:59
پسر نازم
عشقمون سه ماهه شد
پسر گلم چه زود گذشت انگار همین دیروز بود که یه پسر کوچولو ناز بودی که پاتو به این دنیا گذاشتی هزار ماشالله خیلی شیرین شدی من و بابایی رو خوب میشناسی فقط میخندی و سنگینم شدی و قد بلند خیلی خیلی دوستت داریم عزیزم وقتی رفتیم خونه مامان خاله سحر برات یه خرگوش خوشگل خرید و زن عمو آناهیتا یه کفش...
نویسنده :
ثریا
19:07