سعیدسعید، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

سعید عشق مامان و باباش

یک ماهگیت مبارک عزیز دلم

سلام پسرم دوم مرداد یک ماهه شدی عشقم با بابا رضا رفتی خانه بهداشت تا قد و وزنتو بگیرن ماشالله هم وزنت خوب بود و هم قد کشیده بودی قرار شد بابایی بره کیک بگیره واست جشن یک ماهگیتو سه نفری بگیریم که کیک به خاطر ماه رمضان نبود البته بود ولی مونده که بابایی رولت گرفت تا به کارامون رسیدیم تو بی تابی کردی چند ساعت فقط تو رو آروم کردیم و برق رفت و بالخره نشد که نشد پسرم ساعت 1 نیمه شب برق اومد و من و بابا خسته خسته و تو هم خواب بودی ولی ظهرش که سر حال بودی یه عکس ازت گرفتم که میزارم برات قول میدم که دو ماهگیت جبران کنم عزیزم   ...
4 مرداد 1391

عشق من

سلام پسرم امروز با بابایی شما رو بردیم حمام حسابی از آب خوشت اومده بود و اصلا اذیت نکردی بعد اومدی شیر خوردی و مثل فرشته ها خوابیدی   ...
29 تير 1391

ممنون بابا رضا و مامان بزرگ

پسرم تو این هیجده روزی که دنیا اومدی مامان بزرگ(مامان من) دوازده روز اینجا بود خیلی برای همه ما زحمت کشید بعد که رفت خونشون بابایی جای مامان بزرگ رو گرفت عسلم -بابا رضا عاشقته و خیلی به مامان کمک میکنه تو کارها به مامان کمک میکنه - کارهای مربوط به تو رو انجام میده و بعضی وقتها خیلی خسته میشه خدا رو شکر به خاطر این بابایی که تو داری و همسری من -از خدا میخواییم همیشه سلامت نگهش داره این هندونه تقدیم به بابا رضا چون خیلی دوست داره از طرف سعید و مامان سعید ...
20 تير 1391

سعیدم برنده شد

سلام عشقم -پسر نازم تو مسابقه اتاق من نی نی وبلاگ شرکت کرده بودی و هشتم شدی مبارکه عزیزم     ...
20 تير 1391

خوش اومدی

پسر نازم جمعه دوم تیر 1391 ساعت 9:30 صبح در بیمارستان پیامبران دنیا اومد با وزن 3کیلو 300 و قد 50 ...
5 تير 1391

فقط یه روزه دیگه

سلام پسرم -عزیزم  تا کمتر از بیست ساعت دیگه خانوادمون 3 نفره میشه امروز آخرین روزیه که من و بابا رضا دو تایی هستیم نمیدونم چه حسیه وقتی به فردا فکر میکنم ولی اینو میدونم خیلی من و بابا خوشحالیم خیلی از دوستاو آشناها تماس گرفتن و یا پیام دادن و اسه فردا و خوشحالن از خدا میخوام سالم و سلامت بیای و بغلت کنم و من و بابا رضا پدر و مادر خوبی برای تو باشیم  از بابا رضا که مطمئنم بهترین بابای دنیا میشه منم سعی میکنم مثل بابا رضا باشم ...
1 تير 1391