یک ماهگیت مبارک عزیز دلم
سلام پسرم دوم مرداد یک ماهه شدی عشقم با بابا رضا رفتی خانه بهداشت تا قد و وزنتو بگیرن ماشالله هم وزنت خوب بود و هم قد کشیده بودی قرار شد بابایی بره کیک بگیره واست جشن یک ماهگیتو سه نفری بگیریم که کیک به خاطر ماه رمضان نبود البته بود ولی مونده که بابایی رولت گرفت تا به کارامون رسیدیم تو بی تابی کردی چند ساعت فقط تو رو آروم کردیم و برق رفت و بالخره نشد که نشد پسرم ساعت 1 نیمه شب برق اومد و من و بابا خسته خسته و تو هم خواب بودی ولی ظهرش که سر حال بودی یه عکس ازت گرفتم که میزارم برات قول میدم که دو ماهگیت جبران کنم عزیزم ...
نویسنده :
ثریا
18:29